حص. (منتهی الارب). حصه. حص. (دهار). نصیب دادن: اینجا ز بهر آن ز خدائیت بهره داد کاین گوهر شریف مر آن هدیه را بهاست. ناصرخسرو. زبان بگشاد شاپور سخنگوی سخن را بهره داد از رنگ و از بوی. نظامی.
حص. (منتهی الارب). حصه. حص. (دهار). نصیب دادن: اینجا ز بهر آن ز خدائیت بهره داد کاین گوهر شریف مر آن هدیه را بهاست. ناصرخسرو. زبان بگشاد شاپور سخنگوی سخن را بهره داد از رنگ و از بوی. نظامی.
بطرح فروختن. فروختن جنس بزور برعایا. (غیاث). عبارت از فروختن جنس بزور برعایا یا نوکران خود و این از جهت بسیاری جنس مذکور یا تباه شدن آن بود لهذا اجناسی را که حکام بدکانداران میدهند که بتدریج از آنها زر قیمت بوصول رسانند مال طرح و مال طرحی گویند. (آنندراج) : اسیر آن گل رعنا که لعل میگونش شکر بطرح فروشد ز تلخی دشنام. میرزا طاهر وحید (از آنندراج)
بطرح فروختن. فروختن جنس بزور برعایا. (غیاث). عبارت از فروختن جنس بزور برعایا یا نوکران خود و این از جهت بسیاری جنس مذکور یا تباه شدن آن بود لهذا اجناسی را که حکام بدکانداران میدهند که بتدریج از آنها زر قیمت بوصول رسانند مال طرح و مال طرحی گویند. (آنندراج) : اسیر آن گل رعنا که لعل میگونش شکر بطرح فروشد ز تلخی دشنام. میرزا طاهر وحید (از آنندراج)